صلی الله علیک یا اباالحسن...

 

یکـــ حرفـــ هایی هستند

که فقط ِ فقط

باید بروی "بابــــ الجواد" ،

کلمه ها را دانه کنی ،

دانه های اشک... ،

بکــــــــــــشانی شان دنبال ِ هم ،

شبیه یک تسبیح ،

بچرخانی شان توی صورتت...

ذکــــربگیری...

بعد ،

انگار که تسبیح پاره بشود ،

دانه ها بیایند تا بچکند روی سنگـــ های حرم...

 غروب دیروز .. باد و باروون هر دو برام درس داشت ..

برای کاری با دوست سر به آسمون  توی اوج باد بیرون بودیم ..انقدر شدت باد زیاد بود که چند قدم ما

رو به عقب کشوند .. اصن داشت بلندمون میکرد از رو زمین..

انا عبدک الضعیف الذلیل الحقیر المسکین المستکین ...

واقعا این بشر چیه که انقدر غره میشه ..

ازون جایی که با خودم زیاد صحبت میکنم ..

هی به خودم میگفتم :

یا ایها الانسان ما غرّک بربک الکریم ..؟؟

تو حتی در مقابل یه باد .. نمیتونی دَووم بیاری ..

انقدر شدت باد زیاد بود واقعا وحشت کرده بودیم ..

رعد و برق که ...

 تمام آیان عذاب میومد جلوی چشمم..

دوباره و چند باره حس کردم هیچی نیستم ..

احساس فقر و بی چیزی در مقابل خدا..

این از باد ..

بعدم اون باروون قشنگ .. منم مثل دوست سر به آسمون سرم رو به آسمون شد..

دوباره باروون تلنگری بود برام تا آسموون رو فراموش نکنم ..

اینجور موقع ها فقط و فقط باید خدا رو صدا کرد ...

یا رب ِ یا ربِ یا رب ...

از همون یا رب ها که به سومی نرسیده خدا جوابشو میده..

یا الهی .. یا الهی .. یا الهی

بعدم یه دعای فرج  ...

ヽ、☁ヽ｀、ヽ☁、、ヽ、☁ヽ｀、

                اللهم عجل لولیک الفرج

ヽヽ☁、、ヽ、☁ヽ｀ヽ｀｀、☁ヽ

بعدم دعای همیشگیم که همون حرف واحدیه که مدتیه دارم ازش لذت میبرم ..

از خدا فقط باید خودش رو خواست

همیین...

خیلی لذت بخشه که از رحمت خدا خیس بشی...

همیشه موقع باروون یاد شعر ""زیبا"" سهراب سپهری میوفتم که زنده یاد خسرو شکیبایی

دکلمه کردند..

همون جاش که میگه

بر من ببار تا برویم بهار وار ...

چشم از تو بود و عشق ..

بچرخاندم بر حول این مدار..

خلاصه باروون و اینجور هوا ها بره منو دوست سر به آسموون اصلا خوب نیست ..

میزنیم تو خط ِ شعر و شاعریو ازین جورحرف ها ...

که هیچیم سرمون نمیشه .. 

چت☂رها را باید بست...
زیر ب☁اران باید رفت ...

 ..

یه حرف خوبیم ازآقای رنجبر شنیدم ..

می گفتند این باغبون ها رو می بینید هی به گل هاشون میرسن

شاخه های اضافیشو میچینن.. آب میدن..

چرا این کار ها رو میکن ..دلیلش فقط اینه که باغبون به گل هاش علاقه منده ..

مثل همه ی مادر هایی که به سر و وضع بچه شون میرسن.. چون بچه شون رو دوست دارند ..

حالا اگه میخوای بدونی خدا دوست داره  یا نه ، ببین خدا  به سر و وضع ِ دلت میرسه یا نه ؟!!

حالا خدا چه جوری میرسه ؟ ..

ببین کلا در وجودت چقدر حس رضایت هست .. !!

اونهایی که خدا دوسشون داره یه حالت آرامش و سکینه ای در دلشون ایجاد می کنه که کلا

از همه چیز راضین...

 

*پیام معنوی از استاد پناهیان *

بلا و گرفتاری برای شکوفا شدن استعداد ها و رو شدن نقاط ضعف و قوت انسان است؛

 حتی اگر گرفتاری در اثر گناه یا اشتباه ما پدید آمده باشد ...

انسان در کوران سختیهاست که به تفکر و خود شناسی میرسد ...

 فایده ی دیگر رنج و سختی پاک شدن روح ، رشد عقل و اصلاح رفتار است.

خصوصا اگر در سختیها صبورانه و با رضایت رفتار کنیم و شاکی نشویم .

باید فواید رنج را باور کنیم...

..

من واقعا به این حرف استاد خیلی اعتقاد دارم چون دقیقا تمام بهمن و اسفند من که تو

اوج رنج و حیرت بود ..باعث تفکرات خوبی درونم شد که همیشه از خدا ممنونم ..

خلاصه

دیروز هی من یاد گرفتم و درس پس دادم .. .

خدا رو شکر ... 

 

امشب انشاالله عازمیم به حرم امام مهربانی ها ..

کلا امام رضا امسال منو هی داره شرمنده میکنه ..

 راستی شهادت امام کاظم (ع) هم تسلیت

عید مبعث هم به صورت پیش پیش تبریک ...

..

آخی همین الانم که دارم اینو مینویسم داره باروون میاد ..

ببار ای باروون ببار ...

بر دلم گریه کن خون ببار ..

التماس دعا

ما رو حلال کنید