باید مراقبـ بود ...

باید مراقبـ بود ...

روز نوشت 17 اردیبهشت

چهارشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۷:۴۰ ب.ظ

خدایا ..!

خوب می دانم ،

چاره ام این است که

بی چاره ی تو باشم ...

یک روز خوب ِ دیگه . . .

البته همه روز های خدا خوبنا اما خب بعضیاش پر خاطره اند ...

بهتره بگم یه روز پر خاطره ی دیگه

باید حتما میرفتم نمایشگاه کتاب تا کتاب درسی میخریدم اما گویا کسی از دوستان هم راه نبود

اولی ..

دومی ..

یکی میگفت فردا میام

یکی دیگه :

کاش دیروز میگفتی

خلاصه با ناباوری تمام پدر گفت حاضر شو بریم اما با مترو چون ماشین دست آبجی ایناست !!

منم ذوووووق مرگ شدم

و راهی

اولش رفتیم سراغ ِ کتب آموزشی ..

کتابی که میخواستم نبود که نبود

امسال چه نمایشگاه گیج کننده بود !!!

دیدیم اذان ِ‌رفتیم نماز !

نکرده بودن تو یه جای ِ‌سر پوشیده محل نماز جماعت رو قرار بدن

رسما موقع ِ سجده مُهر میچسبید به پیشونی البته یه صدای "جییییییز " ی ام میومد!!!

قشنگ تابستون حس میشد ...

ولی چه قشنگ و لذت بخش بود

دیگه رفتیم ناشران عمومی

ولی چه خوشی گذشت با پدر ...

اینجوریم خوبه ها

تا به یه کتاب نگاه ِ حسرت بار میکردم

یهو بابامو گم میکردم و خلاصه میدیم با کتاب ِ دارن میان !!

یه بار دیگشم رفتند دو تا آب بگیرن با نهار برگشتند ...

دیگه با پدر رفتن هم  این جذابیت ها رو هم داره دیگه !!

از یک طرفم امروز تجمع حجاب و عفاف بود پیامک بود که هی میومد

منم با "رفیق شفیق " قرار گذاشته بودم  همون ساعت 4 میدون فاطمی باشم

اما یه بار پیام میومد مجوز نداریم و تجمع لغو شد ..

باز دوباره یه پیام دیگه میومد :

رفقا به هوش باشید در فضای مجازی بشدت بر ضد تجمع امروز فعالیت میشه و خلاصه

حرفش این بود که مجوز داریم و دیگه معلوم نیست کی بتونیم از این مجوز ها بگیریم  ...

خلاصه ساعت از چهار گذشته بود که به نزدیکای میدون فاطمی رسیدم

جمعیت زیادی از خانوم های چادری به سمت میدون در حرکت بود

حـــــــــض کردم یه آن...

کاش همیشه همینجور بود .

واقعا حیـــــــف ...

رفیق شفیقو  پیدا کردم و با هم بودیم

جالب بود

نه بلند گویی که شعار بگه !!!!

نه تبلیغاتی !!!!

هـــــــیچ ...

ولی در این بین تبلیغات های خود جوش خوب جلوه می کرد...

بیشــــــــــــتر  ِ‌ پوستر ها

شهید علی خلیلی هایی بودند که نگاهشان به ما بود

خونم به جوش میومد

عکسش رو که میدیدم محکم تر شعار میدادم

تو میدون یکی میگفت باشید یکی میگفت نباشید هر کی یه چیز میگفت ...

آخرشم که دیدیم شاید حق الناس باشه چون ما که نمیدونیم مجوز دارن یا نه

خب شاید یکی مریض ِ‌و سریع احتیاج به بیمارستان داره و اون وقت به جای اینکه ثواب کنیم کباب کردیم !!!

رفتیم تو پیاده رو ..

ولی عده ی زیادی گوش نمیدادن !!!!!

بعد دیگه جمعیت رو به سمت ولیعصر هدایت کردند

واقعا فکرش رو هم نمی کردند اینقدر جمعیت بیاد !!!!!

ولی اومــــــــــــده بودن

خون شهید چه ها که نمی کنه !

برادر  ِشهیدم راهت ادامه دارد . . .

شعار قشنگی بود

رفتیم با جمعیت به سمت میدون ولیعصر

در این بین 

نگاه های مردم  ِ نا مرتب ( همون خانووم های بد حجاب و البته همسران ِ بی غیرتشان)

برام از همه چیز بیشتر می ارزید ..

همین که میدیم میشنوند کافیست

همیشه وقتی یه آقایی رو با یه خانوومی میدیدم که خانووم یه مقدار نا جور بود

غصه میخوردم

دلم میخواست فقط و فقط برم تو صورتش یه کلام بگم

ببخشید آقا یه سوال ِ منطقی ...

شما غیرت داری عایا؟؟!!

مثلا میخوای با این کارت چی رو ثابت کنی

هاااآن  ...

ولی خب ازون جایی که یه دست صدا نداره و این جور برخورد ها اولا بره یه خانوم صحیح نیست بعدشم

مگه یه نفر دو نفرن ... و اصولا من آدم بی زبونیم  ( به قول یکی از دوستان دهن دار نیستم ) ...

صد برابرشو میشنیدم و جز دعوا چیزی نبود و بیشتر از جاذبه دافعه داشت ..

هیچ وقت به خودم همچین اجازه ای رو نمیدادم

ولی امروز خوب مزه داد این شعار

ای مرد غیرتت کووو...

حجاب ِ همسرت کووو...

یا

ای زن عفتت کووو...

و ...

به جای تمــــــــام اون موقع هایی که تو گلوم بود و نمیتونستم بگم بلند تر میگفتم

ولی اینم قبول دارم تا یکی نخواد به زور و با برخورد نمــــــیشه

اما باز گفتنش هم خوب ِ

لااقل ساکت نَشِستیم

یه شعار دیگه

مرگ بر عامل بد حجابی

تا این شعار رو گفتن منو رفیق بهم گفتیم حالا بگرد دنبال پرتقال فروش

حالا خودمونیم

واقعا

عامل بد حجابی دقیقا چیه که مثل یه سرطان داره کل مملکت رو میگیره !!

یه ذره فکر کردیم ...

خب اولش شاید از همون سران مسئول ِ دولت سالها پیش شروع شد و یواش یواش پیشرفت کرد تا

رسید به تهاجم فرهنگی

از هر طرف رفتیم رسیدیم به فرهنگ !!

تو این مدت که ما خوش بودیم دشمن سخت تر از هر روز این تهاجم رو به وجود آورد

از جنگ نرمی که ماهواره  راه انداخت و فیسبوک و بقیه تکنولوژی هایی که بهش کمک کردند 

به قول این رفقای جملکی

((شما یادتون نمیاد ))

" اون موقع ها همه خانووم های شهر چادری بودند "

ولی حالا چی !!

هیچ وقت یادم نمیره بچه که بودیم دوست داشتیم خودمونو شبیه مامانمون کنیم

چادرشو سر میکردیم نماز میخوندیم ..

اما حالا چی

بچه باز همون خصلت رو داره

دوست داره ادای مامانشو دراره تا مامان و بزرگ باشه

اما مامانش چه ریختیه واقعا ؟؟!!

یادمه بچه که بودم همسایمون از برادرم خواست برا بچه هاش یه کامپیوتر تهیه و نصب کنه

اون موقع ها کسی زیاد بلد نبود ...

پدر خانواده نذاشته بود برا کامپیوتر مودم بگذاره چوون این تصورو داشت که اینترنت یه تکنولوژی که

مخربه و برا بچه هاش بده !!!

اما حالا چی ..

یه عده به بهونه های مختلف ماهواره رو وارد خونشون کردند ...

بهونه های مسخره

آنتن تلویزیونمونه ...

گرفتیم اذان ِ‌مکه رو مستقیم ببینیم ...

آخه حرفای خوبم میزنن توش ما که همش حرفای بدشو گوش نمیکنیم ...

ما که کانال هاشو قفل کردیم و راحت..

" من و تو " خیلی حال میده

آخه ما که تفریح نداریم ؟

تلویزیونمون برنامه درستابی نداره !!

خب من واقعا نمیدونم شمایی که این حرفا رو میزنید و خودتونم میدونید و مطمئنم که میدونید که

 همش بهونه اس

واقعا  هیـــــــــــچ کانال دیگه ای رو هم نمیبینید؟؟

حتی اخبار!!

بابا ما هم داریم همین جا زندگی میکنیم

به قول این فامیل دور که ارادت خاصی بهش دارم

" نخوردیم نون گندم ولی دیدیم دست مردم "

داریم میبینیم که اصلا هیچ کانالی رو جز مکه ِ مستقیم  و ... نمیبینید ولی نمیدونم چرا بعد چند سال

با گذشت سنی راضی شدید چادرتونو از سرتون اونم باز با بهونه های مسخره بگذارید زمین ...

بعضی هاشونم خب روشون نشده ...

اما خب قشنگ طرز تفکر و مدل زندگی و حرفا شون به کل عوض شده و این رو تو نا هنجاریای

یچه هاشون میشه لمس کرد ...

و البته از چادر رنگی هایی که خودشون تو خونه ها سرشون بود و دیگه نیست ...

این آسیب ها بین ِ افراد ِ جامعه اینقدر محسوس شده که واقعا دیگه حرفی برای گفتن نمیمونه ...

و البته اگر عمقی تر به موضوع نگاه کنیم

باز به استناد فامیل دور

" و با این در ..

اگر در بند در ، مانند

در مانند.. "

 

واقعا هم درمانند...

ولی امروز خیلی خوب بود مخصوصا اون دعای فرج میدون ولیعصر و اون الله اکبر ها  

زیر آسموون خدا

که ان شاالله امام زمان  (عج) به حق همون لحظات کمک حال این کشور ِ عزیز اسلامی باشند

و البته خون شهید خلیلی عزمی راسخ در مملکت ایجاد کنه و خلاصه هر فرد به نوبه خود

یک علی خلیلی باشد...

این شهید ،این روزها خیلی فکرمو مشغول کرده ...

از همون روزهای قبل شهادت ِ امام نقی (ع) ..

و البته خود روز شهادت ومسجد و دوست ِ دوران ِ درس و کتابخانه و عکس ِ مزار ِ شهید

و دیدن تاریخ تولد شهید

8 / 9/7۱

و حیرت من و دوست ...

من برای این یک سال و چند ماه و اون برای مشابهت روز و ماه و سال !!!

و البته گروهی که تشکیل شد و اسم هایی که همه زهرا شدند ...

و روز  ِ چهلم شهید و اون برنامه از شبکه قرآن و سوختن از اعماق وجود !

و البته تعجب از آن چله های زیارت عاشورا به نیت حضرتــــــ مادر (س)

خلاصه بروز این حرف از اعماق وجود که حرفی بزرگ است

" میخواهم یک علی خلیلی باشم "

کاش در حد همین حرف باقی نمونه ... امیدوارم ...

اما ازاین حرف ها که بگذرم آخر  ِ امروز خیلی چنگی به دلم نزد

حرف هایی که حرف دنیا بود و زشت ...

و گوشی که شنید و دلی که گرفت ...

دلی که خودش هم نمیدانست چرا نمیداند و ...

حرفی هایی که تماما بر زبانش بود ...

""اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر ..

پرستویی که مقصد را در اوج میبیند از ویرانی لانه اش نمی هراسد ...""

اما پرستو ...

کو پرستو ؟؟!!

یا

"" رحمتی که نازل خواهد شد ، به زحمت فرو نیاور ! که دیگر رحمت نخواهد بود.. ""

یا

"آن چه باید توست ، به تو خواهد رسید ،

و

تو ، به آن چه باید.."

یا

" همه چیز هست .. آن قدر که نتوان شمرد.

 تو آن قدر بردار که بتوانی برد .."

یا

" تا نگذری ، به تازه تر ها نخواهی رسید..

و بی آن که از خود بگذری ،

به آن چه لایق توست ،دست نیابی .. "

دنیا اگر « نیست» است ،

بود و نبودش را چه فرق ؟

خدایا ...

فقط با تو می گویم ،

که بی زبانی مرا می شنوی ..

تو را می بینم ..

اگر

نگاهم کنی..

برای تو هیچ گاه دیر نیست ..

به یاد خواب آلودگی ِ صبح های دبستان،

آن قدر صدایت می زنم تا بیدار شوم ..

و همین که دوستت دارم

کافیست تا بدانم

دوستم داری...

  • ۹۳/۰۲/۱۷

نظرات  (۶)

سلام

چه روزی بوده :)

جالب بود

چطوری سحرجون؟
پاسخ:
پاسخ:
علیک سلام لیلا خانووم

آره
حالا کلی از اتفاقات دیگه ام افتاد که خب فاکتور گرفتم

ممنون آبجی

شکــــــــــر خدا

الحمدلله
سلام
واقعا بحث حجاب و عفاف از چالشهای امروز ماست
ظواهر آنچنانی و بی غیرتیها باعث شده خیلی از جوانهای ما به مشکل بر بخورند
خداقوت
پاسخ:
پاسخ: علیکم سلام

بله واقعا هم همین طوره

اللهم عجل لولیک الفرج

ممنون
سلام ، حال شما؟!
خدا رحمت کنه شهید خلیلی رو ، من هم دوشنبه مستند جوانمردِ شهید رو دیدم ، واقعا داغون شدم، مخصوصا غبطه خوردم به میزان ارادتشون به حضرت فاطمه (س) ...
تمام چهارشنبه و روزهای قبلش تو این فکر بودم که دوستان می خوان چه شعاری بدن و آیا می تونن هوشمندانه عمل کنن؟؟؟
تو همون مستند یکی از دوستان شهید خلیلی از قول یکی از سرداران جنگ حرف قشنگی زد، گفت " الان هم جنگه، جنگ نرم .. ی موقع می بینی دوستت دیگه نمیاد هیئت ، بدون تیر دشمن بهش خورده..."
اونموقع دوستاشون که زخمی شده بودن و می کشیدن رو دوششون و مردونه می بردن ی جای امن ، همراهیشون می کردن...خیلی این فکر داغونم کرد... فکر نامردی خودم و هدف گیری های تمیز دشمن و میدون بازگذاشتن مسئولان !!!فرهنگی و گاها همراهی مجدانشون با تهاجمات فرهنگی دشمن...

جاتون خالی منم پنج شنبه نمایشگاه بودم ، اصلا قصد نداشتم غرفۀ ناشران آموزشی برم ، اما خوب بسوزه پدر رفاقت... 45 دیقه ای دنبال کتاب سفارشی دوستم بودم که چشمم افتاد به غرفۀ انتشارات دانشگاه امام صادق(ع) و مزد رفاقتم رو با خرید کتاب "مسالۀ حجاب در جمهوری اسلامی ایران" آقای دکتر غلامی (استاد گراااااااانقدر ) گرفتم .
موضوع حجاب خیلی عمیقه ، هرکسی در هر جایگاهی مسئوله، روز چهارشنبه سر کلاس تفسیر تمام دغدغه های ذهنی من و تایید کردن در قالب بهترین جمله ها... ایشون با این تجمع ها موافق بودن و در ادامه گفتن هستن کسانی که از روی آگاهی تمام لباس نامناسب می پوشن ،اما بیش تر از روی غفلت و ناآگاهی پوشش های نامناسبی دارن.شما ببینید به عنوان دختر چادری و محجبه چه جاذبه ای دارید ؟ باهوشید؟ موفقید؟خوش اخلاقید؟ مودبید؟ کار راه اندازید؟ یا همه رو (حتی در دلتون)از بالا نگاه می کنید و فاصله ها رو بیشتر می کنید؟
سخنانی از آقای خامنه ای در مورد خانم های بدحجاب نقل کردن که در صفحۀ اول کتابشون هم آوردن، آقای خامنه ای در مهرماه 91 فرمودند :" خانمی که بدحجاب است یک نقصی دارد. نقص او ظاهر است،نقص های این حقیر باطن است؛نمی بینند. (گفتا شیخا هر آنچه گوئی هستم/آیا تو چنان که می نمایی هستی؟) ما هم یک نقص داریم،او هم یک نقص دارد؛با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید؛ البته انسان نهی از منکر هم می کند؛نهی از منکر با زبان خوش،نه با ایجاد نفرت"

ممنون بابت جملات زیبا مثل همیشه...
  • باید مراقب بود( پاسخ هم سخن)
  • سلام " هم سخن "عزیز
    شکر خدا زیر سایه ی امام زمان (عج)
    چقدر غصه خوردم فکر کردم که ندیدی ..
    فوق العاده بود
    آره واقعا همینه که میگی
    کل تجمع خیلی هماهنگ نبود همینجوری خود جوش شعار میدادند
    منم میدونم اینجور برخورد ها جاذبه نداره اما نمیشه نشست و نگاه کرد که هی وضع مملکت بدتر بشه ...
    جنگ نرمه البته از نوع شدید و سختش
    به به استاد غلامی !!!
    کتابرو اعتکاف بیار یه نگاهی بندازم
    در مورد این نیومدن هیات هم که خب یه مصداقه یهو میبینی دوستت کم کم به نمازش کم اهمیت میشه
    و البته خیلی اتفاقای دیگه ..باید حواسمون به دوستامون باشه..
    خیلی مهمه ایشاالله تو همین گروهی که تشکیل دادیم بتونیم در این راستا تلاش کنیم...
    و اما جاذبه داشتن !!
    شما که خیلی داری ...
    هم درسخونی
    هم شدیدا مودب
    هم شدیدا مهربون ...
    هیچوقت یادم نمیره مهربونیاتو آبجی
    و خیلی ویژگی هایی که تو اون سفر مشهد توت دیدم و حض کردم . . .
    تازشم چادری خوش تیپم که هستی ... !!!
    اما من ... دارم سعیمو می کنم که داشته باشم اما شاید باید تمام راه ها رو امتحان کرد . . . فعلا که ...
    این حرف حضرت آقا رو من نخونده بودم اما یه بار با استاد تفسیر یونی به همراه یه دختر بد حجاب خیلی بد حجاب تو
    آسانسور بودیم ...
    خانم مفید نژاد به اون دختر خانوم گفتند ببین این ( منظورشون من بودم) چقدر حجابشون خوبه و ...
    بعد دختره هم خیلی خوب برخورد کرد که دوس داره اما نمیشه و..
    بعد من یه لبخندی زدم و همین حرف آقا رو گفتم ... و واقعا هم بهش ایمان دارم که نباید به بد حجاب از موضع بالا نگاه کرد
    ممنون از این وقتی که میذاری برا ما
    اللهم عجل لولیک الفرج
    ( چون نظرت طولانی بود پاسخشو تو یه نظر جداگانه دادم)
    مـــــــا،
    نســـــلی هستیم کــــه،
    بهـــــــترین حــــــــرفهــــــای زندگــــــیمان را نگفتیـــــم…
    تایــــــپ کردیـــــــــم
    سلام مطلب زیبایی بود خدا قوت
  • چشم چشم دو ابرو ...
  • احسنت ...

    باید بیچاره خدا باشم ...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">