باید مراقبـ بود ...

باید مراقبـ بود ...

مبارزه با خود...

چهارشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۳، ۰۸:۴۷ ب.ظ

 

تفسیر ما از زندگی چیست؟

اینکه می خوایم دین رو بپذیریم یا نه؟ کلا بفهمیم داستان چیه یا نه؟؟

در نهایت می خواهیم حداقلی دین داری کنیم یا نه حداکثری..؟

مقدمه 1_ تفسیر ما از زندگی چیست؟

اینکه می خوایم دین رو بپذیریم یا نه کلا بفهمیم داستان چیه یا نه؟؟

در نهایت می خواهیم حداقلی دین داری کنیم یا نه حداکثری..؟

زندگی ما شامل  علاقه مندی هایست که باید با برخی از آنها مخالفت کرد و تنها با بخشی از آنها موافقت کرد...

پاسخ مقدمه 1

تفسیر زندگی ، مدیریت علاقه مندی هاست...

و بخاطر همین علاقه هاست که سعی میکنیم چیزی یاد بگیریم.. و هر چیزی یاد میگیریم تو همین علاقه ها جلوه می کنه..

الا من اتی الله بقلب سلیم

یک حدیث         

سوال : از نظر مادی خدا کجاست؟

پاسخ: در قلب مومن .. قلب مومن از آسمان و زمین بزرگ تر است..

کلا در وادی سیر  تمام تلاشت رو می کنی تا به نقطه ای برسی .. تا می خوای نزدیک مقصد شی.. نقطه رسیدن دور تر

میشه و کلا گویا قرار نیست .. آرام باشیم...

خب حالا اصل ماجرا چیست !

اصل زندگی بدست آوردن نیست و یا اونایی که می خوای بدستشون بیاری نیست..

اصل اونیه که باید ازش بگذری

مقدمه 2: مدیریت علاقه مندی هاست..

( بدبختی اینجاست نمی گن علاقه رو کلا بی خیال.. میگن مدیریت کن ! همین قسمت اعظم و وحشتناک و البته دردناک کل

 داستانه!!)

مقدمه 3: معنا و تصویر بندگی=  برنامه ای که از خدا می گیریم  برای مدیریت علاقه ها

بدون خدا  امکان مدیریت نیست اصلا خود خدا در مدیریت ها مان نقش ایفا می کند... و  خودش موضوعیت داره...

خدا میگه باید باهم بریم جلو.. گام به گام..  اصلا اینجوری شیرینه...

حالا این علاقه ها ...

ما هم علاقه های بد داریم... هم خوب...

حالا اگه علاقه های بدِتو کشتی بعد باید بری علاقه های خوبتو بکشی... خلاصه داستان تموم بشو نیست

یا باید خودت با علاقه هات درگیر بشی و بکشیشون ... یا اینکه خود خدا میاد باهات درگیر میشه...

 به نظرم (همون بت شکنی که قبلا توسط فرمایشات استاد میرباقری توضیح دادم ... همون حرف حساب)

مثال:

ما هر روز غذا می خوریم... هر روزم از گلومون راحت میره پایین... گیرم نمیکنه ... حالا اگه گیر کرد... خفه میشیم

میمیریما!!

تا بحال به لحظه ی پلک زدن توجه کردید !!...

اصلا از کجا معلوم هر بار که پلک میزنیم ، دوباره چشممون باز بشه...

اینجاست که خدا درگیره با ما..

پس باهاش زندگی کنیم!!

خلاصه خدا هست  حالا اگر شما نمی خوای ببینی و داری با اسباب بازی ها بازی می کنی...  خوش باش..

کلا تقدیر خدا به تدبیر ما میخنده!!

خب حالا باید رفت سراغ مدیریت... یکی از مهمترین این علاقه ها که بسیار کلیدی هم هست...

راحت طلبی ِ

سم مهلک ...

 مدیریت راحت طلبی برای مبارزه با هوای نفس

بعضی ها هستند اعتقادات خوبی دارند... حتی محبت های خوبی هم دارند ..اما مدیریت ندارند...

تا  نا ، راحت می شوند ناراحت می شوند...

لذت طلبی نه ها ، راحت طلبی...

آدمیزاد کلا با راحت طلبی به دنیا میآید و تو آدم میمونه و ... آدمو بیچاره می کنه...

زمان پیامبر یکی میاد از پیامبر میپرسه از خدا بپرس کجا و کی راحت میشیم...و به آرامش میرسیم

 جواب میاد .. لقاءالله..

خلاصه قرار نیست اینجا اصلا راحت باشیم...

راحتی و آرامش در دنیا خلق نشده .. پس چرا چیزی که در دنیا خلق نشده تقاضا میکنیم...؟؟!!

امام صادق (ع) در مصباح الشریعه:

تفسیر عبودیت این است که همه وجودتو بدی به خدا .. یه ذره اش هم  بمونه دیگه عبد نیستی

...

حالا باید منع کنی از هوای نفس و وادارش کنی به کاری که دوست نداره...

آغاز راه و کلید اولیه اش ترک راحتیه اگر نتونستی  راحتی رو ترک کنی نمیتونی با نفست مخالفت کنی...

( جو گیر نشید برید رو میخ بخوابید نه... این کار برنامه صحیح داره) طبق برنامه...

حدیث:

عاشق خدا زیاد دوست داره بره خدا سختی بکشه ولی قلب بی خود(بی خبر از محبت خدا) راحتی رو دوست داره

(هدف از این سختی ها ظرفیت پیدا کردن برای لقاءالله)

حالا باید دعا کرد و از خدا طلب استعانت کرد  تا این راحتی رو در ما نشون بده بهمون...

نکته: توجه کنیم که مطلق راحتی رو نمیخوایم از بین ببریم ـ اگه میگفتند کلا بذارید کنار کار .. دیگه مسئله ای نبود

بدبختیمون همینه ...

حالا قراره سعی کنیم تکاور بشیم تو این مسیر...


دستنوشته ِسخنرانی استاد پناهیان ... مسجد امام صادق (میدون فلسطین) جمعه 22 فروردین 93

کمی طرز بیانم با طرز بیانشون قاتی شده ،پوزش می طلبم.

با خودم نوشت(کمی با ربط):

دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ

ای هیچ ز بهر هیچ بر هیچ مپیچ

بد جورم پیچیدی...

اونم بر هیچ...

همش دنبال اسباب بازی ها بودی...

 با خودم نوشت(بی ربط):

امروز کتاب ارمیا رو تموم کردم،نمیدونم چرا داره اینجوری میشه همه چی... این همه مدت... چرا باید الان من

این کتاب رو تموم کنم...

خیلی دلم هوس کرده مثل ارمیا برم مدت ها تو کوه .. یا شایدم تو جنگل انجیر کال کباب کنم بخورم...

 و ازش لذت ببرم... شاید آدم شدم؟!!

بهترین رمان زندگیم بود..با تک تک کلماتش میشه زندگی کرد...

و دوباره رسیدم به اون جمله فیلم خدافظ رفیق... این همه چراغ تو این شهر هیچ کدوم چشممو روشن نمیکنه...

همه میدون که زنده بمون .. هیچ کس نمیدوه که زندگــــــی کنه...

حتی خودم...

این شهر همش شده زمین .. دیگه آسمونی ندارهاین شهر ...

من دلم آسمون میخواد ...

  • ۹۳/۰۱/۲۷

نظرات  (۶)

سلام سحر جون

خیلی خوب بود استفاده کردم ممنون

:)

با خودت بجنگ ، باید از پس خودت بربیای...
پاسخ:
پاسخ: علیک سلام لیلا خانووم
بله
بایـــــــــد بتوانـــــــــــم
ممنون
  • دختری از تبار یاس
  • شکرخدا که شده سید علی رهبر ما.....
    پاسخ:
    پاسخ:
    بله شکر
    بلکه
    هزاران هزار شکر
    سلام
    بعضی اوقات خودمون فضای روحیمون و عوض میکنیم با تعابیری که خودمون از دین داریم ، با نسخه هایی که فکر میکنیم درسته و برای خودمون میپیچیم و خیلی چیزهای دیگه ...

    عاقبت بخیر بشید
    یا علی
    سلام

    ممنون که متن سخنرانی رو در سایت گذاشتید ...
    از وقتی این جملۀ سید شهیدان اهلم قلم، شهید آوینی بزرگوار رو شنیدم که " کارتان را برای خدا نکنید ، برای خدا کار کنید..." فکر کردن به واژۀ علاقه برام سخت شده ، ممنون می شم که ادامۀ این سخنرانی رو هم در سایت بذارید تا ذهن مغشوش من آرام بگیره...
    ومن الله توفیق
    پاسخ:
    پاسخ:
    علیک سلام هم سخن عزیز
    خوب شد ایمیلتون رو گذاشتید تا ما بشناسیمتون
    کلا این سید شهیدان اهل قلم...
    بگذریم
    خودت میدونی میخوام کدوم حرفشون رو بگم... همون حرفی که اون روز تو راهرو یونی
    دو تایی با هم گفتیم...
    ان شاالله توفیق باشه قرار میدم
    اره ذهن خودمم حسابی مغشوشه...
    انشاالله بتونیم با هم برای خدا کار کنیم.
    ممنونم
    با راحتی و ول انگاری چیزی بدست نمیاد
    خوشبختی یعنی تحمل بیشتر مشکلات و سختی ها
    انشاالله که تو این مسیر موفق باشید

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">