باید مراقبـ بود ...

باید مراقبـ بود ...

سیر با عاشورا... (استاد میر باقری)

دوشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۴۹ ق.ظ

اگر کسی باعاشورا سالک شد که آغاز آن با بکاء است ،این بکاء در او بصیرت ایجاد می کند. بکاء هم طهارت می آورد ،هم ظلمات و ناپاکی ها را از بین می برد و هم انسان را به حیات طیبه می رساند یعنی وادی ولایت امام. وقتی انسان با بکاء سیر کرد.و به این مطلب می رسد ،کم کم پرده از جلوی چشمش برداشته می شود و عظمت صحنه ی درگیری امام را می بیند و موضوع درگیری را می فهمد. میدان و قوای درگیری را هم بخوبی می بیند و می تواند به موضع گیری برسد. اگر به موضع گیری نرسد، سلوکش متوقف می شود. این موضع گیری از برائت و لعن شروع می شود ...

بقیه در ادامه مطلب...

........................................................................................

تا الان برای دل خودم می نوشتم و پست میگذاشتم و به وب های بقیه اگرم سر میزدم دیگه نظر نمیدادم و اگر نظر میدادم ناشناس بودم اما از حالا به بعد احساس میکنم که شاید بد نباشه بقیه هم این ها رو بخونن ...

باز تو پست های بعدی در مورد مقام محمود توضیح میدم...

مدت هاست درگیر این مطلبم...

چه خوب میشه زیارت عاشورا ترک نشه البته همش چله چله باشه

 میخوام همشو به حضرتـــــ مادر(سلام الله علیها) تقدیم کنم

البته نه لعن یک نفر زیرا حضرت با یک نفر درگیر نبودند. این درگیری نبی اکرم با کل باطل است ،نسبت به کل باطل موقف پیدا می کند. لعن الله امة ،امتی که با نبی اکرم درگیر هستند یعنی ما باید نسبت به امتی که مقابل حضرت است، موضع داشته باشیم. ما در جبهه ی حق و باطل، بی تفاوتی نداریم. سلوک با صلح کل واقع نمی شود. حق و باطل درگیری هستند و سلوک به میدان می آید تا بشناسید و موضع بگیرید. این موضع گیری به صف و قتال ختم می شود که می شود محارب فی سبیل الله یا سلم در راه خدا. محارب است و در حال جنگ است با دشمنان نبی اکرم. و این تا قیامت است. یعنی با کل تاریخ باطل درگیر هستیم. این می شود سلوک و ثواب شهادت. هر سال که محرم می آید، یک نسیمی از عاشورای حضرت می آید. و دوباره ما را عاشورایی می کند. حضرت هر سال ما را احیاء می کند. و در این احیاء ما را به صف بصیرت و قتال فرا می خوانند و می شویم مستشهد یعنی طالب این که خون مان را در مقابل درگیری امام زمان (ع) که ادامه ی درگیری نبی اکرم و عاشورا است، بدهیم. انسان حاضر است که هستی اش را در راه دین حضرت بدهد. فنایی که عرفا می گویند، چیزی غیر از این نیست. کسی که مستشهد نیست فانی است و به دنبال خودش است. خیلی وقت ها سالک در آخر خودش را می خواهد با خدا دعوایش می شود. کسی که سالک حقیقی است حاضر است که فانی بشود تا دیگران به خدا برسند. مستشهد یعنی اینکه من نباشم ولی دیگران به خدا برسند. و پلی برای نام حق بشوم. پس سلوک یعنی مستشهد شدن با عاشورا .آثار اینکار قرب است. بعد می شود مقام محمود.

نبی اکرم صاحب مقام محمود است یعنی صاحب شفاعت کلی هستند. ایشان همه ی عالم را دستگیری می کنند. به اعتقاد من ،مقام محمود نبی اکرم از عاشورا حاصل می شود. فداکاری که حضرت کردند، ایشان را به مقام محمود رساند. امام همه چیز و خون دلش را داده که هدایت کند. داعی الله با تحمل سختی بوده است. امام رضا(ع) می فرماید: کربلا تا روز آخرت برای ما غصه آورده است یعنی تمام شدنی نیست. حضرت با این بلای عظیم شفاعت کردند. و به مقام محمود رسیدند. اگر ما وارد بلای سیدالشهدا بشویم به آن مقام محمود راه پیدا می کنیم.

یک توهم این است که ما به مقام محمود برسیم و مثل امام بشویم. این شدنی نیست. هیچ پیامبری طمع در مقامات امام نمی کند و آن شجره ممنوعه است. اگر کسی طمع کند او را از بهشت بیرون می کنند. پس رسیدن به مقام محمود یعنی اینکه گاهی کسی به مقام نبی اکرم و اهل بیت می رسد بلا حجاب ،گاهی شفاعت نبی اکرم با ده واسطه او را می گیرد. اصحاب سید الشهدا در روز عاشورا به مقام محمود سیدالشهدا می رسند، بین آنها و حضرت حجابی وجود ندارد. پس مقام محمود شفاعتی است که برای نبی اکرم و اهل بیت از بستر عاشورا حاصل شده است. کسانی که سالک با عاشورا می شوند به آن مقام راه پیدا می کنند. و آن دستگیری و شفاعت برایشان حاصل می شود. حضرت نماز شب می خواندند، ده ساعت روی پا می ایستادند و نماز می خواندند و خدا فرمود: طه ،ما انزلنا علیک القرآن تشقی و این برای حضرت مقام محمود ایجاد کرده بود ولی یک جلوه ی مقام محمود در عاشوراست. حضرت باعاشورا به مقام محمود رسیدند ولی این کجا و آن کجا؟ یعنی هستی شان را برای شفاعت دادند.

سید بن طاوس نقل کرده است که وقتی حضرت از مدینه خارج شدند ،ملائکه و جن آمدند و گفتند که ما کار را تمام می کنیم. حضرت فرمود: من پناهگاه مومنین هستم .اگر من به شهادت نرسم، آنها در فتنه و ظلمات ابلیس پناهگاهی ندارند. اگر شهادت من نباشد چراغی وجود ندارد. اگر من نباشم کشتی نیست که مردم را از فتنه عبور بدهد. شهادت حضرت یعنی شفاعت حضرت. حضرت با شهادت شان این کشتی را در دریای خون خودشان راه انداختند.  اگر کسی در باطن سالک با عاشورا شد، به آن مقام محمود سیدالشهدا می رسد و می شود معدن الرحمه در ظرف خودش. رحمت الهی در وجود او می جوشد و با رحمت دست دیگران را می گیرد هم در دنیا و هم در آخرت. اصل مقام محمود برای حضرت است و جلوه ی آن در دنیا عاشوراست. عاشورا جلوه ی فداکاری حضرت در قیامت است. حتی ایشان دست انبیاء را هم می گیرند. اگر کسی این مقام را با حضرت طی کرد مقامات بعدی هم دارد، ان یرزقنی طلب ثاری...، خون سید الشهدا به ثارالله تعبیر شده است یعنی خونی است که خون خواه آن خداست. هم خون امام حسین(ع) است و هم خون سالکینی که باعاشورا هستند. این مقام دیگری از خون خواهی است. کسی که تا اینجا با حضرت سالک می شود،یعنی زیارت عاشورا را می خواند خودش ولی دم است منتها این خونخواهی مستقل نیست ،مع امام منصور اصل خون خواهی برای امام زمان(عج) است. ولی این فرد در ظرف خودش ولی دم می شود.

اسئله الله بالحقکم و شانکم ... ان مصابی بکم، من با این بلا مصیبت زده شدم،پاداشی به من بدهد ،بالاترین چیزی که به صاحبان مصیبت می دهی. همان چیزی که ابراهیم خلیل در قربانی کردن اسماعیل می خواستند. هر سالک عاشورا اگر این مقامات را طی کند می تواند این پاداش را از خدا بخواهد. افضل یعطی ... اگر رندی پیدا بشود و از خدا بخواهد که جان و مال و آبرویش را بگیرد تا به این پاداش عظیم برسد تا گذرش به وادی کربلا نیفتاد به این پاداش عظیم نمی رسد. خداوند ثواب مصیبت سیدالشهدا را بالاترین ثواب مصیبت قرار داده است. حتی شهادت فرزند شهدا هم باید پلی باشد تا خانواده ی آنها را به عاشورا ببرد. اگر می خواهند خیلی رشد کنند. خانواده ی شهدا باید به مصیبت سیدالشهدا وارد بشوند تا به افضل مصیبت برسند. هر کس که می خواهد به مقام رضوان برسد یعنی درهای محبت الهی به روی او گشوده بشود باید از این وادی سیر بکند. اصل این مقام برای نبی اکرم است که صاحب این مصیبت عظمی هستند، بقیه هماگر رفتند به شعاع رضوان نبی اکرم می رسند یعنی کسی که با عاشورا سالک شد به مقام رضوان راه پیدا می کند. بعد می توان ددیگران را هم میهمان کند. این سفره گسترده است. کسانی که مصیبت سیدالشهدا را گسترده می کنند، در واقع دارند آن مقام را در عالم منتشر می کنند. اللهم جعلنی فی مقامی هذا کسی که در این مقام عاشورا قرار گرفت می تواند بگوید : ممن تناله صلوات و رحمه و مغفرت که اینها برای صابرین است. وقتی خدا صابرین را مبتلا می کند، مصیبت آنها را به خدا گره می زند. یک وقت انسان پول دارد و با پول به خدا گره می خورد. یک وقت پول او را غافل می کند بنابراین خداوند پول را می گیرد تا در این گرفتن به خدا گره بخورد. صابرین کسانی هستند که وقتی از آنها گرفته می شود به خدا گره می خورند. انا لله وانا الیه راجعون ،وقتی از آنها گرفته می شود راه خدا را پیدا می کنند. اگر با مال سالک بودند که راه را ادامه می دهند و اگر با مال سالک نبود، راه خدا را در فرع پیدا می کند. یعنی وقتی آبرو را از او می گیرند در بی آبرویی خدا را پیدا می کند. و به هدف می رسد. این صابرین که در بلا خدا را پیدا می کنند، اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمه و اولئک هم المهتدون، اگر خداوند یکی از این سه چیز را به ملائک بدهد راضی هستند .صابری که در مصیبت سید الشهدا صبر کرده، صلوات ،رحمت و مغفرت خاص دارد. کسی که در مقام درک عاشورا قرار بگیرد خداوند به مقامی می دهد.صلوات و رحمت و مغفرت خاصی به عاشوراییان می رسد که هر کس به اندازه ای که سالک می شود این صلوات ورحمت و مغفرت به او می رسد. اگر این مسیر را طی کرد ، به اللهم جعل محیای محیا محمد و...   می رسد. حیات به سرچشمه ی حیات بر می گردد. درهمه یک روح است و در صالحین و مومنین چهار روح و در انبیاء پنج روح است. اصل همه ی این ارواح نبی اکرم و اهل بیت هستند. اگر کسی سبیلی با نبی اکرم واهل بیت درعاشورا پیدا کرد، به حیات نبی اکرم می رسد درهای سرچشمه ی حیات به روی او باز می شود. آنها هم حیات و زندگی دارند. بعضی از انسانها قوه حیاتی شان مثل حیوانات است. خدا می فرماید: آنها را رها کنید، مثل حیوانات می خورند .یک وقت حیات انسان حیات انبیاء است و یک حیات انسان حیات سرور انبیاست. قوای حیاتی نبی اکرم شعبی دارد: روح القدس ،روح الایمان روح القوه ،روح الشعبه و  روح المدرج. هرکدام از اینها یک خاصیتی دارد. این شعاع ها دادنی است .ما باید وارد وادی بشویم و خودمان را آماده ی قبول بکنیم. ما باید این سیر را انجام بدهیم. صاحب این مصیبت نبی اکرم است که قبل از وقوع این حادثه حضرت بر سید الشهدا گریسته اند. و این روایات فریقین هم آمده است. پس شعبه ای از حیات نبی اکرم در انسان پیدا می شود. ما با حیات مان یک آرزو و خواسته هایی داریم و با دانش ها به طرف راه خواسته های مان می رویم تا به مقصد برسیم ، اگر روحی که همه ی خواسته ها را تعریف می کند، شعاع روح نبی اکرم شد ، خواسته ها و فهمش متعالی می شود یعنی با حیات نبی اکرم سالک می شود کمااینکه به مقام محمود حضرت می رسد و جلوه ای در او پیدا می شد ، کما اینکه به جایی می رسد که به مصیبت و به مقام رضوان حضرت راه پیدا می کند و شعبه ای از آن به او داده می شود، یعنی به مقام حیات نبی اکرم راه پیدا می کند.

  • ۹۲/۱۱/۱۴

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">