آقا اجازه ، دل زده ام از تمام شهر.. بی تو دلم گرفته از این ازدحام شهر.. آقا اجازه ، دست خودم نیست خسته ام.. در درس عشق من صف آخر نشسته ام... در این کلاس ، عاطفه معنا نمی دهد... اینجا کسی به پای تو برپا نمی دهد... یعنی نمی شود که ببینم سحر رسید ؟... درس غریب غیبت کبری به سر رسید... آقا اجازه ، بغض گرفته گلویمان... آنقدر رد شدیم که رفت آبرویمان... استاد عشق ! صاحب عالم ! گل بهشت!... باید که مشق نام تو را تا ابد نوشت... یک روز میرسد که بگویند ز آسمان... آن مرد آمده است ، کجائید عاشقان ؟... آن مرد آمده است که باران عطا کند... تا این کویر غم زده را کربلا کند... آقا اجازه ، مادر پهلو شکسته ات... آیا شود که گوشه چشمی به ما کند ؟... اللهم عجل لولیک الفرج
بی تو دلم گرفته از این ازدحام شهر..
آقا اجازه ، دست خودم نیست خسته ام..
در درس عشق من صف آخر نشسته ام...
در این کلاس ، عاطفه معنا نمی دهد...
اینجا کسی به پای تو برپا نمی دهد...
یعنی نمی شود که ببینم سحر رسید ؟...
درس غریب غیبت کبری به سر رسید...
آقا اجازه ، بغض گرفته گلویمان...
آنقدر رد شدیم که رفت آبرویمان...
استاد عشق ! صاحب عالم ! گل بهشت!...
باید که مشق نام تو را تا ابد نوشت...
یک روز میرسد که بگویند ز آسمان...
آن مرد آمده است ، کجائید عاشقان ؟...
آن مرد آمده است که باران عطا کند...
تا این کویر غم زده را کربلا کند...
آقا اجازه ، مادر پهلو شکسته ات...
آیا شود که گوشه چشمی به ما کند ؟...
اللهم عجل لولیک الفرج