دنیا شهر سرگرمیست ...
کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوکُم بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً وَإِلَیْنَا تُرْجَعُونَ
هر فردی مرگ را خواهد چشیدو ما شما را براى امتحان دچار خیر و شر مى کنیم
و شما به سوى ما بازگشت خواهید کرد...
سوره انبیا آیه35
زیادی متفکرانه نوشت : این عکسه ( سرسره بازیه دنیا )
دقیقا وقت ِِ جوونیش رسیده بالای سرسره ( اوج توانایی ها و در بالاترین سطح ) و البته با تلاش رسیده اون بالا
اما قسمت خوشحالیش که میخواد بره پایین .. کم کم پیر شده و بعد خدایش بیامرزد ...
یاد اون آیه یس هم افتادم که میگه کسی را که عمر دراز دهیم در خلقت واژگون میکنیم ..
( هی رفته بالا و توانمند تر شده و وقتی رسیده به اوج واژگون شده هم سطحش هم توانایی هاش )...
به قول یه از رفقا :
یادش بخیر قدیما با یه بستنی روحمون شاد میشد انگار براش فاتحه خونده بودیم
اما حالا...
فکر کنم فردای عید فطر بود .. به اتفاق رفتیم پارک
تو زمین بازی به همه بچه ها نگاه میکردم ...
خنده هاشون از ته دل ...
شادیهاشون قشنگ و بزرگ از نظر خودشون
اما برای ما نه اندازه ی اونها !!!
از بالای یه سر سر ه تا بیان پایین خیلی بشه 5 ثانیه اما... براشون خیـلی بود...
به تک تک بچه ها نگاه میکردم و فکر میکردم یه وضعیت ِ جالبی بود
..
به خواهرم گفتم اینا روو ؛ چه الکی خوشن ...!!!!
چه دنیاشون قشنگ و کوچیکه ..
انگاری
آدما وقتی بزرگ میشن نظر تنگ میشن ..
هر چی دنیای کوچیکه بچگیشون بزرگ بشه به همون نسبت قلبشون کوچولو میشه ...
بره همین چون دنیای بچه ها کوچیکه قلبشون خیلی بزرگ ِ
بعد یاد شهدا افتادم ..
وقتی خنده ی بعضی شهدا رو میبینم و روحیه شون رو بهشون غبطه میخورم ...
میگم :
چه دلِ بزرگی ...
چه قشنگ تونستید به این نسبت معادله ی بزرگی و کوچیکی قلب و دنیا پیروز بشید ...
جلو بزرگ شدن دنیاتو نو خوب گرفتید !!
یه جورایی خوب پا رو دلتون گذاشتید و انقدر به این دنیا بها ندادید تا رسیدید به اون حال ِ قشنگ
همون حال ِ فقط خدا را دیدند و "القلب حرم الله " و " انی کنت ُ بوابـا لقلبـــــی "
و خلاصه در نهایت رسیدید به :
آن را که تو را شناخت ، جان را چه کند ؟
فرزند و عیال و خانمان را چه کند ؟
دیوانه کنی ، هر دو جهانش بدهی
دیوانه ی تو هر دو جهان را چه کند؟
ای دل در دل من میل تمنا ، همه تو
واندر سر من مایه سودا همه تو
هر چند یه روی کار در مینگرم
امروز همه تویی ، فردا همه تو
چه دنیا در نظرتون بی مقدار بود که تو هر شرایطی لبخندتون رو همیشه داشتید ..
چه دل ِ آرووم و شادی داشتید در برخود با مردم ..
و چه دل ِ نا آرووم و همون "غم گین ی به قول شهید چمران "برای خداکه از اشتیاقش شبها
تا صبح بارونی بودید ..
می دونم
فقط خدا رو میدیدید ..
من هنوزم موندم
چطور میشه روح آدم مسخرگی این دنیا رو بفهمه و بخنده و بگریه و از همه جالبتر بتونه شاد
باشه همیشه درست مثل ِشهدا ؟؟!!
سخته ...
+ یه نکته ی دیگه ام پارک برام داشت ...
موقع خروج از پارک همه بچه ها گریه می کردند که نریم و .. ما که هنوزبازی نکردیم که ؟!!!
محمد طه * های ما هم به باباش میگفت : بره چــــــی بریم ؟
محمد طه : بچه خواهرم
هنوز باهام توپ بازی نکردییییییی !!!
حالا نشون به اون نشون که تا دو دقیقه قبلش نمیتونست رو پاهاش وایسه !!
کلی سرسره و تاپ و .. اسکوتر سواری ..
تازه مسجد پارک هم مکبر بوده و کلا تو ذوق و شادی ..
با اینکه این همه بهش خوش گذشته بود اما چون توپ بازی نکرده بود
میگفت من که اصلا بازی نکردم !!!
مَثَل ِ زندگی دنیای ما هم همینه
خدا خیلی بهمون لطف میکنه ...
دل به دلمون میده و حواسش هست که بهمون خوش بگذره ..
اما چشم ِنظر تنگ ِ ما فقط کاستی ها رو میبینه ...
+خدایا دلم ازین لبخندای شهدا میخواد ...
++ خدایا مواظب سرمون باش گرم این دنیا نشه..
گاهی فقط با یک یا حسین (ع) خوبـــــــــ می شوم ...
و عجل فرجه
- ۹۳/۰۵/۱۷
♥................وبت قشنگ و خـــــاصه.........♥
♥....................لـــــــینکــــیدمت...............♥
♥ .................پ..هم بیاسربزن................♥
♥ ......................هم بلینک..................♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥....مرسی........♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
البته بعد اینکه شما تشریف بیارین و نظر بذارین و لینک کنین به صورت خودکار لینک میشین
در ضمن از این وب هم دیدن کنید و هم لینک کنید تا در اونجا هم لینک بشید:
عکس های خفن داف های ایرونی:
www.nazax.blogsky.com