خیس ِ فضلش کرد همه را
پی نوشت :
داخل ماشین زیر بارونی که همه چیزو شسته بود ، به خواهرم گفتم :
این باروونای اینجوری رو بیشتر از نم نم دوستــ دارم
قشنگــ آدمو خیس ِ خیس میکنه ؛ سیر میشه آدم از حظ ...
خواهر جان : این بارون از فضل ِخداست .. فضل خدا اینجوریه دیگه .. تمام و کماله .. سیر می کنه ...
آسمون و زمین و تمام پدیده ها شعور دارن ...
امشبم آسمون نمی تونه تحمل کنه
شب شهادت کریم ِ اهل بیت و رحمة للعالمین ِ دیگه ...
کریم هم که می دونی بی حساب و کتاب می بخشه ؛ قبل از اینکه تو حتا ازشون بخوای ....
رحمة للعالمین بودن هم که مختصه پیامبر ِ ...
ینی رحمتشون برای تمام ِ عالم ِ
برای همه ی همه ی عالم ...
از منافق تا کافر تا مومن و مسلمون ...
بعد این قسمت آیه 128 سوره توبه رو خوندند :
عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ
دلم یه جوری شد ...
حظ کردم از داشتن همچین پیامبری
از همچین دینی
یه حس ِ پدرانه ی قشنگــ
اینکه نه تنها رنج تو بلکه رنج ِ بقیه هم اونو به درد بیاره ...
ممنون خواهری :)
و تو ای باران !
ببار بر روی این دلمـــ خیسش کن از فضلتـــ
دلمــ خشکــ است و بی آبــ ..
نظری فرما ای رحمة للعالمین
ای کریم اهل بیت
ای رحمة الله واسعه ...
چه شبی ست امشبــ
مددیـــ
- ۶ نظر
- ۲۹ آذر ۹۳ ، ۲۳:۵۳