باید مراقبـ بود ...

باید مراقبـ بود ...

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فضل خدا» ثبت شده است

۲۹
آذر
۹۳


چه بارانی بود ...

خیس ِ فضلش کرد همه را

 

پی نوشت :‌

داخل ماشین زیر بارونی که همه چیزو شسته بود ، به خواهرم گفتم

این باروونای اینجوری رو بیشتر از نم نم دوستــ دارم 

 قشنگــ آدمو خیس ِ خیس میکنه ؛ سیر میشه آدم از حظ ...

 

خواهر جان : این بارون از فضل ِ‌خداست .. فضل خدا اینجوریه دیگه .. تمام و کماله .. سیر می کنه ...

آسمون و زمین و تمام پدیده ها شعور دارن ...

امشبم آسمون نمی تونه تحمل کنه 

شب شهادت کریم ِ اهل بیت و رحمة للعالمین ِ دیگه ...

کریم هم که می دونی بی حساب و کتاب می بخشه ؛  قبل از اینکه تو حتا ازشون بخوای ....

رحمة للعالمین بودن هم که مختصه پیامبر ِ ...

ینی رحمتشون برای تمام ِ عالم ِ 

 برای همه ی همه ی عالم ...

از منافق تا کافر تا مومن و مسلمون ...

بعد این قسمت  آیه 128 سوره توبه رو خوندند  :


عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ


دلم یه جوری شد ...

حظ کردم از داشتن همچین پیامبری 

از همچین دینی 


یه حس ِ پدرانه ی قشنگــ

اینکه نه تنها رنج تو بلکه رنج ِ بقیه هم اونو به درد بیاره ...



ممنون خواهری :)


و تو ای باران !

ببار بر روی این دلمـــ‌ خیسش کن از فضلتـــ  

دلمــ  خشکــ است و بی آبــ .. 

نظری فرما ای رحمة للعالمین 

ای کریم اهل بیت 

 ای رحمة الله واسعه  ...

چه شبی ست امشبــ‌

مددیـــ