باید مراقبـ بود ...

باید مراقبـ بود ...

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «باید مراقب بود» ثبت شده است

۱۰
بهمن
۹۳

رواق منظر چشم من آشیانه توست

کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست

به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل

لطیفه‌های عجب زیر دام و دانه توست

.

با صدای بلند میگم: خدایا آقام کو؟


.

رفقا میدونید تسبیح خدا نتیجه ی دیدار خداست و نتیجه ای که از جان انسان سرچشمه میگیره.

این تسبیح سرایت میکند 

به اولین چیزی که اثر خودشو نشون میده چیه؟

مگه بقیةالله الاعظم وجه الله نیست؟ عین الله نیست؟ اذن الله نیست؟ 

زیارت مهدی فاطمه مایه ی آرامش قلب مومنین است .

این زیارت چه ضرورتی داره؟ همان ضرورتی که تسبیح داره.

یک دفعه ای کارت به جایی میرسه که باید چی بشه؟ آقا بیاد تا ظلم نشه؟ نه. برای اینکه آقا رو ببینیم، وجه الله الاعظم! وجه الله هه.

وجه الله یعنی چی ؟ مگه تو قرار نبود خدا رو ببینی بگی به به!

 خدارو که نمیشه دید. 

برای دیدن خدا چی دل انسان رو تسکین میده؟ 

حرفای نشنیدنی بگیم.وجه الله!

اونوقت یک دفعه طرف احساس ضرورت میکنه آقاشو ببینه. احساس ضرورت میکنه آقاشو ببینه، هرکی ازش میپرسه حالا چرا میخوای آقاتو ببینی؟ خب هست دیگه برو کارتو بکن.

هرکی بهش اینو بگه اون نمی فهمه . من برای چی باید آقامو ببینم؟ میخواد بگه به به !رزقشه!حقشه! 

من اگه آقامو دوست دارم من حقمه! من سرجای خودم هستم تو اگه هرچی رو دوست داری بهش نرسیدی خودتو به لجن کشیدی نباید بهت بدن ولی

من اگه آقامو دوست دارم باید بهم بدن. .

میگم خدایا 

نَشْکُو إِلَی فَقْدَ نَبِیِّنَا وَ غَیْبَةَ وَلِیِّنَا

خدایا آقام کو؟ با صدای بلند میگم من

شکایت دارم آقام کو؟

من حقمه.

من وقتی که میگم خدایا مهدی فاطمه کجاست ؛ ملائکه همه سراشونو میندازن پایین، 

آروم به خدا نگاه میکنن یعنی ببین خدا جواب نداری بدی. راست میگه!

ما که ندیدیم شنیدیم، شنیدیم اگر کسی واقعا روحش به این بلندی برسه که 

برا چی زنده است؟

 روزیش اینه که آقاشو ببینه

اصلا نمی تونه نبینه

 سر هفته آقاشو زیارت میکنه

 آقا دستشو میگیره 

میگه:چطوری عزیز من!

استاد پناهیان 

۰۸
دی
۹۳


۰۲
دی
۹۳

اینکه در نهایت می خوایم چه درس هایی بگیریم ازین مکتب خودش نکته ایه 
باید بفهمیم دستگاه امام حسین (ع) یعنی چی ؟
باید بفهمیم چطور میشه حسینی بود و شد و ماند ...


1 - دستگاه امام حسین (ع) یعنی نظم :  


ینی همه چی مرتب و منظم ...
72 نفر .. دونه دونه با عقل و خرد چیدمان میشن ؛ حبیب جان  شما اینجا باش ابوالفضل جان شما اینجا 
چیدمان سپاه این مدلی باشه خیمه ها اینجوری باشن پشت خیمه ها خندق باشه ...

عه آقا مگه ما همه نمیخوایم شهید شیم دیگه این همه کار لازم نیست  که ...

نه!! همه چیز باید مرتب و منظم باشه 


2- دستگاه امام حسین (ع) یعنی خانواده دوستی :

یعنی محبت ...
اونقدری که همسرشون تا آخر عمر دیگه تو سایه نمیشینن تا عمرشون به پایان میرسه  ..
قلب اگه زلال باشه لطیفه و پر از محبت ؛ دیگه خودت بفهم حد ِمحبته اربابــــ رو 


3-دستگاه امام حسین (ع) یعنی دستگاه رعایت حق الناس :

حضرتـــ به یارانشون میگن اگر کسی حقی از مردم به گردنشه با ما نیاد و بره حق مردم رو بده ..


4- دستگاه امام حسین یعنی دستگاه شور و شعور ؛ احساس + عقل

هم شور داره » لا حول و لا قوة الا بالله علی العظیم داره ...
هم شعور داره » جوری یارانشون رو میسازن که تو روز عاشورا هیچ کدوم اشتباهی ازشون سر نمیزنه ...

5- یعنی دستگاه نماز اول وقت :

یعنی اذان شد نماز بخون حتا تو سخت ترین شرایط حتا تو ظهر عاشورا

6- یعنی دستگاه اخلاق و ادب

نمونشم همون شب عاشورا که هرکس میخواست اول جونشو تقدیم کنه ...
حضرت عباس (ع) برادرنشونو یه گوشه جمع میکنن 
یاران و اصحاب ...
همه حواسشون هست به اخلاق که اگه قراره از جون مایه بذارن قبل از ارباب باشه ..


پ. ن : 

آیا ما آدم های منظمی هستیم ؟
آیا ما آدم های خانواده دوستی هستیم ؟‌
آیا ما حواسمون به رعایت حق الناس هست ؟
آیا ما در قبال شور حسینی که داریم کسب شعور  و معرفت هم کردیم ؟‌
شور حسینی شوری ِ که از معرفت و شعور حاصل بشه وگرنه رسما جو گیر شدنه ! سطحیه و بی روح ... بی فایده ست ؛ به دردت نمیخوره ...
آیا ما حواسمون به وقت نماز همیشه و همه جا هست ؟ مثل ایجاد حس ِ آلرژی لحظه ای !؟
آیا ما آدم های با اخلاق و ادبی هستیم ؟‌ تو همه جا و همه مکان ها ؟!


یه دو دو تا چهار تا کنیم ببینیم با خودمون چند چندیم ؟!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
( برگرفته از کلاس سیر شهید مطهری دکتر غلامی ( کتاب حماسه حسینی )) 




دیگر بهار بیرق و پرچم تمام شد ...
یا عـــلی          
 التماس دعا       
۳۰
آذر
۹۳

برادران جنبش دانشجوی حیا 


سوار تاکسی بودم. جلو یک آقا. عقب اول یک خانم چادری سوار شد و بعد یک خانم مانتویی که کمی بدحجاب بود و بعد بنده.

خیلی سختم هست وقتی اینجوری میشه. به معنای واقعی کلمه قلبم میریزه وقتی حتی لباسم تو ماشین به یک خانم میخوره. هر دفعه هم کلی خودم رو فحش میدم که چرا نشستم اینجوری.

خیلی عصبانی میشم از دست خودم.

بگذریم

ماشین حرکت کرد و بنده برای اینکه به این خانم مانتویی نخورم خودم رو چسباندم به شیشه ولی انگار فایده نداشت. هرچی من میرفتم اونطرف انگار اون بنده خدا هم که حواسش نبود میومد اونطرف تر. آنقدر نزدیک شیشه بودم که انگار داشتم یارگیری میکردم، مهاجم تیم مقابل رو که خدایی نکرده نره توپ رو بزنه تو گل! انصافا اگه فوتبالیستهامون اینجوری یارگیری کنند دیگه مشکل نداریم تو گل خوردن. حالتم جوری بود که صورتم رسما تو شیشه بود. اگر عرض بنده رو به فرض 40 سانتی متر تصور کنید، انقدر فشرده کرده بودم خودم رو تبدیل شده بود به 20 سانتی متر. خودم به توانایی های خودم پی بردم که چه استعدادهای نهفته ای دارم. :)

اون خانم هم کم نمیذاشت انصافا. داشت انگار از پشت دفاع رو پوشش میداد و ولم نمیکرد. خدا رو شکر در ماشین باز نشد و اگرنه بنده پرت شده بودم بیرون.

من هم خندم گرفته بود و هم عصبانی بودم که آنقدر زن داشت صمیمی میشد باهام.

یکهو مدد رسید

خانم چادری گفت: خانم کمی بیاید اینطرف تر. اون بنده خدا تو شیشه رفته.

منم تو دلم گفتم خداخیرت بده آبجی.

اونم رفت اونطرف تر و منم گفتم: آخیششششش

چقدر نفس کشیدن خوبه.

خلاصه این بود داستانهای من و شیشه و دو آبجی

۲۹
آذر
۹۳


چه بارانی بود ...

خیس ِ فضلش کرد همه را

 

پی نوشت :‌

داخل ماشین زیر بارونی که همه چیزو شسته بود ، به خواهرم گفتم

این باروونای اینجوری رو بیشتر از نم نم دوستــ دارم 

 قشنگــ آدمو خیس ِ خیس میکنه ؛ سیر میشه آدم از حظ ...

 

خواهر جان : این بارون از فضل ِ‌خداست .. فضل خدا اینجوریه دیگه .. تمام و کماله .. سیر می کنه ...

آسمون و زمین و تمام پدیده ها شعور دارن ...

امشبم آسمون نمی تونه تحمل کنه 

شب شهادت کریم ِ اهل بیت و رحمة للعالمین ِ دیگه ...

کریم هم که می دونی بی حساب و کتاب می بخشه ؛  قبل از اینکه تو حتا ازشون بخوای ....

رحمة للعالمین بودن هم که مختصه پیامبر ِ ...

ینی رحمتشون برای تمام ِ عالم ِ 

 برای همه ی همه ی عالم ...

از منافق تا کافر تا مومن و مسلمون ...

بعد این قسمت  آیه 128 سوره توبه رو خوندند  :


عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ


دلم یه جوری شد ...

حظ کردم از داشتن همچین پیامبری 

از همچین دینی 


یه حس ِ پدرانه ی قشنگــ

اینکه نه تنها رنج تو بلکه رنج ِ بقیه هم اونو به درد بیاره ...



ممنون خواهری :)


و تو ای باران !

ببار بر روی این دلمـــ‌ خیسش کن از فضلتـــ  

دلمــ  خشکــ است و بی آبــ .. 

نظری فرما ای رحمة للعالمین 

ای کریم اهل بیت 

 ای رحمة الله واسعه  ...

چه شبی ست امشبــ‌

مددیـــ