باید مراقبـ بود ...

باید مراقبـ بود ...

انگیزه م بیشتر و بیشتر می شه ...

سه شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۰۱ ق.ظ

گروه خواهران جنبش دانشجویی حیا 

با یاد شهیدان علی خلیلی و مدد خانی

روز دوشنبه رزم نمایشگاه کتاب، موقع برگشت رو با یکی از دوستان بودم، تو مترو، تو ایستگاه دروازه ی دولت، خواستیم که از پله  برقی به سمت خط 3 مترو بریم، دو تا خانم رو دیدیم که ظاهر مناسبی نداشتند، من اصلا حواسم نبود، دوستم بهم گفت که به اینها تذکر بدیم، یا علی گفتیم و باهاش جلو رفتیم، سلام دادیم و بهشون توضیح دادیم که پوششتون درست نیست، در شان شما نیست ......وخلاصه بعد جمله های ما خانمه یه نگاهی به ظاهر من انداخت و  با صدای بلند گفت:

شما حق ندارید تو کار من دخالت کنید، به چه حقی این حرفها رو به من می گید  .......منم برگشتم با صدای آروم بهش گفتم به خاطر خودت می گم....  وقتی دیدیم بلند حرفش رو می زنه و ممکنه دعوا بشه ،من و دوستم از خانمه سریع جدا شدیم  و به طرف پایین پله ها  داخل جمعیت گم شدیم و راهمون رو ادامه دادیم و از قضا این دو تا خانم هم با ما هم مسیر بودند... ولی اونا از پله برقی می اومدند پایین.

این خانم هم چنان با صدای بلند داشت با دوستش حرف می زد ، به طوری که همه می شنیدند، و بین حرفهاش از کلمات زشت هم استفاده کرد...و همه داشتند این دونفر رو نگاه می کردند که اینا مخاطبشون کیا هستند.

من و دوستم ریلکس بودیم و اصلا پشت سرمون رو نگاه نکردیم تا اینکه کلا صدا قطع شد.... تو این چند ماهی که خدا توفیق داده و نهی از منکر رو انجام میدیم، تا حالا با این موردی که براتون تعریف کردم، دوبار همچین اتفاقی برام افتاده، بقیه ی مورد ها ، خانمها خیلی خوب برخورد کردند..

ممکنه نهی اولی ها با خوندن این مورد انگیزه شون رو از دست بدند، ولی گفتن این واقعیت، شاید برای بعضی از افراد کارساز باشه. با این واقعیت ها نباید ذره ای از واجب فراموش شده مون کوتاه بیایم.....

خدا برای ما مهمه، نه سرزنش و ناسزا شنیدن و تحقیر....

نظرات  (۱)

سلام
بسیار عالی
موفق باشید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">