باید مراقبـ بود ...

باید مراقبـ بود ...

تذکر بی کلام کم صدا

چهارشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۳، ۰۳:۳۶ ب.ظ

* با تشکر از جنبش وارثان چادر خاکی .. که این خاطره رو ارسال کردند .  

مدتی بود تو محل کار، سیستممون خراب شده بود و برای بعضی کارها مجبور بودیم بریم پایین تو کافی‌نت و با سیستم مسئول it مون کار کنیم ...
یه روز که با دوستم مشغول کار بودیم یک لحظه چشمم خورد و ...
زاویه ما جوری بود که صفحه مانیتورش رو میدیدم اما خودش فکر نمیکرد که زاویه دیدم تا اون جاها برسه و...
خیلی بهم ریختم
تو اون لحظه حتی قدرت اینو داشتم که برم بکشمش از عصبانیت ...
واقعا قصد فضولی نداشتم و بی هوا چشمم خورد اما حالا که چشمم خورده بود باید کاری میکردم
اما
اصلا شرایط نهی از منکر نبود
داخل کافی‌نت گوش تا گوش ملت نشسته بودند و سکوت مطلق...

خلاصه گذشت و منم رفتم به مدیرمون گفتم که یه کاری کنن برای این وضعیت کافی‌نت و همینجوری الکی نباشه استفاده از vpn و رفتن به هر کجا ...
قرار شد یه نرم افزاری که زیر نظر نیروی انتظامیه نصب کنن که یه جورایی از طریق سرور همه رصد بشن ...
گذشت تا اینکه یه روز که هیچ کس تو کافی‌نت نبود این آقا پسر دوباره اومدن

حتی مسئول سرور هم نبود !!
فکرمو عملی کردم
رفتم پشت سیستم سرور نشستمو یه صفحه word باز کردم به تعداد سیستم های تو کافینت جمله ی عالم محضر خداست رو تایپ کردمو پیرینت گرفتم ...
هر جمله رو جدا جدا قیچی کرمو بردم ازون سیستم آخر بالای همه سیستم ها چسبوندم
وقتی رسیدم به سیستم خودش اصلا نگاش نکردم انگار دارم یه کار روتین انجام میدم
روبروش بودم اما مانیتورش رو به خودش بود و ...
چسبوندمو اومدم سر جام نشستم ....

حالا بالای همه سیستم هامون این جمله ی زیبا نوشته شده :
 

"عالم محضر خداست ..."

نظرات  (۲)

  • بــُگــذار گـمنــامـ بمـــانـَـم
  • آه...
    خدا به داد برسه ، جوانان کارشون به آی سی یو میکشه اگر کاری نکنیم
    پاسخ:
    باید 
    کاری کرد ...
    + زیبا بود

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">