باید مراقبـ بود ...

باید مراقبـ بود ...

چند پست در یک پست

پنجشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۳۵ ق.ظ

 

نگاه ها همه بر روی پرده سینما بود. اکران فیلم شروع شد ، شروع فیلم سقف یک اتاق دو دقیقه بعد

 همچنان سقف اتاق، سه ، چهار ، پنج ،.... هشت دقیقه اول فیلم فقط سقف اتاق!

صدای همه در آمد . اغلب حاضران سینما را ترک کردند...

ناگهان دوربین حرکت کرد و آمد پایین و به جانباز قطع نخاع خوابیده روی تخت رسید.

زیر نویس: این تنها ۸ دقیقه از زندگی این جانباز بود و شما طاقت نداشتید...


پی نوشت ها:

*این مطلب رو دوستم " هم سخن " یکشنبه ای که پیش داداشای گمنام دانشگاه بودم پیامک کرد...

دلم سوخت که چه بی توجه شدم نسبت بهش .. یادمه از طرف مدرسه یک بار بردنمون بیمارستان

 ساسان فقط میتونم سکوت کنم در مواجه با اون همه غم...............................................

و البته درد،هم جسمی هم روحی "کاش خدا توفیق بدن براشون وقت میگذاشتیم"

و اما ..

* حلول ماه رجب خیلی تبریک داره

ان شاالله خدا بهمون توفیق بده و جزء رجبیون باشیم (خب یه جور آرزو ٍ دیگه)و البته بتونیم از لحظه لحظه ی

 این ماه پر برکت به بهترین شکل استفاده کنیم...

* اولین شب جمعه ی این ماه ، لیله الرغائب ٍ که شب پر فیضلتیه ... یادمون نره اون نمازی رو که قراره مونسمون تو

تنهایی های شب اول قبر باشه...

* این مسجد محل ما مزین به نام مبارک حضرت امام محمد باقر ( علیه السلام ) هستش ... ما هم

ارادت خاصی داریم بهشون میلاد پر برکتشون رو تبریک میگم میخواستم چند تا از احادیثی که فکرمو تو

این مدت درگیر کرده قرار بدم که ... نشد.

* روز معلم رو به تمام کسایی که منو به بهتر شدن (یا بهتر بگم از بدتر به بد) رسوندن

 کلا با نصیحتشون یا حرف تاثیر گذارشون یاری کردند ویا حتی نیم قدی من رو به حرکت سوق دادندو به تمام

معلمین و اساتید خوبم که دوسشون دارم از همون آقای غلامی سه سالگی که نقاشی یادم دادن و معلمین

 دبستان تا...و البته جناب دکتر علیرضا امینی که استاد کنکور دین و زندگی مون بودن (جالب و البته عجیب

ترین انسانیکه دیدم) و دیفرانسیل (جناب حدیدی) که هنوز شعر شون در مورد حد و مشتق یادم نرفته

و استاد درس مکانیک کوانتوم ۲ جناب دکتر سبط ( که این روزها درگیرشونم )و خانم هلالی(معرق) و

البته سنسی و...

 دیگه بقیشون اساتید اخلاق و خلاصه بخوام بگم تا فردا باید توضیح بدم ( اسم تک تکشون در خاطرم هست)

و خواهد ماند ..

ان شاالله خدا خیرشون بده ... به همشون تبریک میگم

*این چند روزه اخیر فقط دارم ریز به ریز ( تنها مسیر***) آقا پناهیان رو میخونم

راضیم همه رو التماس کنم که اونها هم بخونن

 ( واقعا آدم میفهمه باید چی کار کنه و خلاصه خودش با خودش چند چنده) به کل مسیر زندگی و دید

 آدم عوض میشه ... کلا همه چیزو ،حتی رنج ها و حتی سختی های زندگیم قشنگ میشه .. اصلا

 دیگه نمیخوای راحت باشی اصلا از قصد میخوای خودتو به زحمت بندازی

 نا، راحت کنی... اصلا بهت کیف میده حتی اون امتحان های سختش

دقیقا میدونه داره دست میذاره رو چیزی که اصلا به هیچ عنوان تو کتت نمیرفت اما کیف میکنی

 باهات بازی میکنه با علایقت... داری زجر میکشی درد میکشی اما کیف میکنی ...

(( کلا حدود ۵۰ جلسه سخنرانی که هنوزم ادامه داره جمعه ها مسجد امام صادق میدون فلسطین))

دانلود متن و صوت از لوگوی بیان معنوی

(به نظم متنش بهتره چون زودتر پیش میره)

پی ٍ نوشت ٍ پی نوشت ها :

*""ارزش هر آدمی به مسئله و دغدغه ایه که داره" "این جمله رو تو روز چند بار تکرار میکنم و

هر بار به نقاط جدیدی میرسم ... اینکه  چی کار کنم که خدا و ارتباط با اون و البته کسب رضایتش برام مسئله و دغدغه باشه!!

* این سوره فجرم سوره ی عجیبی شده برام ... اولش ازون تفسیری که غیر منتظره از آقای رنجبر تو نسخه اندروید سمت خدا

 خوندم بعد خواب دوستم و من و امام جواد و شهید چمران  و البته سوره فجر!!!!...

 بعد حرف این یک سبد سیب عزیز  و ربط سوره ی فجر به شهید همت !!بعد حرف خواهر که بابا اصلا این سوره سوره ی

امام حسین ٍ ... بعد مدل شهید شدن شهید همت و خواب همسرش و عبدل حسین شاه زید و...

خلاصه درگیرشم شدید...

!!!!

*امروز یک نکته جابی رو شنیدم به نظرم عمل بهش شاید به نماز های بی یاد خدا کمک کنه...

آقاهه تو تلویزیون مجری بود میگفت بیاید یه برگه کنارتون بگذارید بعد نماز تمام فکر هایی که سر نماز اومده سراغتون

رو یادداشت کنید ... بعد میبینید خخخخخ اصلا نماز نخوندید !!!! داشتید سر نماز به کاراتون رسیدگی میکردید و فقط

فکر کردید که نماز خوندید!!!  (یه جور ایجاد ٍخود شرمندگی ٍ ) فکر میکنم با این کار یواش یواش بشه یه حس آلرژی یا

حتی آلارم نسبت به افکار روزمره تو نماز پیدا کرد و بشه کم کم نمازی خوند واقعی ...  بازم بر میگرده به همون دغدغهٍ !

 اگه مسئله ی آدم خدا باشه و دنیا براش بی اهمیت ترین مسئله ... دیگه همه چی درسته میشه... 

* خدایا کسب رضایتت رو برام دغدغه و مسئله ی اصلی قرار بده...

* هیچ وقت فکر نمیکردم به اسمم علاقه داشته باشم !! اما ... شاید بد نباشه برم عوضش کنم

این روزها که اعلام کردند تا ۱۳ رجب میشه بدون کار اداری پر درد سر، نام زهرا و فاطمه ...

از طرفی هم هر جا میرم این موضوع که نام نیکو برای فرزندان خود انتخاب کنید مطرحه !!

مامان جون ٍ ما هم سر مسائلی نمیشده اسم ما رو از اولش اینجوری بذاره اما از وقتی که شرایط جور شد در پی این موضوع

 بود حتی به استشهاد محلی هم داشت میرسید اما... من قبول نکردم

اما حالا گویا اعلام کردند که بدون مراحل قانونیم میشه!!!

خب برام سخته یه عمر با یه نام باشی بعد ... نمیدونم از طرفی هم میخوام پا رو علاقم که اسممه بذارم و اصلا دوست دارم

اسمم زهرا یا فاطمه باشه از طرفی هم نمیدونم ... البته بین این دو اسم زهرا و فاطمه هم موندم !!

حس ٍ جالبیه بهت بگن خـــب کدومشو دوست داری خودت انتخاب کن!!!!

یاده تمام ٍ  برگه های امتحانی که اسممو نوشتم توشون یاده خیلی چیز ها میفتم این روز ها کارت دانشجوییم و مدارکم!!!

در یک کلام کلا با علایقم در گیرم ...

*خواستم دیگه ننویسم اینجا اما نمیدونم شاید بد نباشه دیگه مثل ٍ قبل ننویسم شایدم جوره دیگه نوشتن حتی خوبم

باشه !! ولی هنوز جور خاصی رو پیدا نکردم!!

* این روز ها نمایشگاه کتاب برپا شده خواستم اسم چند تا از کتاب هایی که فکر میکنم قشنگ بودند ( از نظر خودم )

یادداشت کنم تا اگر کسی خواست استفاده کنه... تو ادامه مطلب اسم هاشونو نوشتم

* چه پستی شد!!!!

 التماس دعا به هر کی که این پست رو میخونه

ان شاالله عامل باشیم . . .

* بعدا ً اضافه نوشت:

ببین واژه ها چگونه تعبیر میشوند:

گنج "جنگ" میشود ، قه قه "هق هق" ، اما درد همان " درد" است.

یا صاحب الزمان ...

دلم "آرامش" وارونه میخواد : ش م ا ر ا . . .

 زندگی نامه شهدا:

دختر شینا

از سری کتاب های به مجنون گفتم زنده بمان(همت) +++

و(حمیدبا کری)اش رو خوندم

سری کتاب های خدا می خواست زنده بمانی فقط (صیاد)

سری کتاب های نیمه پنهان ماه ( روایت زندگی نامه شهید از دید همسر)

 سری کتاب های اینک شوکران (شهید مدق) جزء درد آور کتاب های زندگیم بود...

خاکهای نرم کوشک

کوچ لبخند( شهید علی قمی)

فتح خون

دانشگاه کربلا

از انتشارات شهید ابراهیم هادی:

سلام بر ابراهیم

شهید تورجی زاده ( میدونم قشنگه اما هنوز نخوندم)

شهید ردانی پور( میدونم قشنگه اما هنوز نخوندم)

شهید علمدار( میدونم قشنگه اما هنوز نخوندم)

حالا یه سری کتاب از نویسنده محبوبم جناب آقای رضا امیر خانی:

داستان سیستان ( ده روز با رهبر )+++

ارمیاء +++

من ٍ او ( در حال مطالعه ام)

بقیه کتاباشم حتما خوبه ولی من هنوز نخوندم ولی حتما میخوام بخونم !! چون تعریف هاشو شنیدم ...

خدا بود و دیگر هیچ نبود(شهید چمران)++++

زمزم عشق(شرح مفاهیم عرفانی در نیایش های شهید چمران) ( فوق العاده )++++

المراقبات

قلب سلیم (کتاب خیلی حجیم و .. ولی پر بار (در حال مطالعه)) بره اون هاست که اهل عمل اند و خلاصه

عامل به افکار و اعتقاداتشونن ... نه من!!

دل و نفس (زیبا) ( در حال مطالعه)

العبد (در مورد آیت الله بهجت)

شازده کوچولو ( هر بار میخونم چیزه جدیدی یاد میگیرم)

حالا اگه باز یادم اومد اضافه میکنم ...

  • ۹۳/۰۲/۱۱

نظرات  (۱۰)

مرحوم دولابی ره:
ماه رجب ،
ماه امیرالمومنین (ع) است."



http://zareh.blog.ir/post/332
ﺧﺪاﯾﺎ ، ﻫﺮﻛﺲ ﺑﯿﺎدم ﻫﺴﺖ ؛ ﺗﻮ ﺑﯿﺎدش ﺑﺎش ؛ اﮔﺮ ﻛﻨﺎرم ﻧﯿﺴﺖ ؛ ﺗﻮ ﻛﻨﺎرش ، ﺑﺎش ؛ اﮔﺮ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ ؛ ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻫﺶ ﺑﺎش ؛ و اﮔﺮﻏﻢ دارد ؛ ﺗﻮ ﻏﻤﺨﻮارش ﺑﺎش...
فاطمه زهرا بزار آبجی


درگیری...

عجب پستی بود :) چند پست در یک پست


خدایا کسب رضایتت رو برام دغدغه اصلی قرار بده

آمین به این دعای قشنگت
پاسخ:
پاسخ:
آخه اونوقت هر کی هر چی میخواد صدا میکنه ...

آره اگه این دعا مستجاب بشه همه چی حله دیگه ...

ممنون خواهری
باسلام حلول ماه رجب تبریک
سلام
ایام شهادت حضرتش تسلیت...

امام هادی علیه السلام:

مَن کانَ عَلَی بَیِّنَةٍ مِن رَبِّهِ هانَت عَلَیهِ مَصائِبُ الدُّنیا وَ لَو قَرضَ وَ نَشَرَ؛

هر که بر طریق خداپرستی محکم و استوار باشد، مصائب دنیا بر وی سبک آید، گر چه تکه تکه شود.

(تحف العقول، ص 511)

* امام هادی(ع) فرمودند:

التواضع أن تعطی الناس ما تحب أن تعطاه
فروتنی در آن است که با مردم چنان کنی که دوست داری با تو چنان باشند .

(المحجة البیضاء ، ج 5 ، ص 225 )


****
دعوتید به آفتاب درحصار....

http://heyateketab.blog.ir/post/71
سلام وبتون عالیه گفته بودید لینکتون کنم ، بنده شما رو لینک کردم شما هم منو لینک کنید
پاسخ:
پاسخ: سلام
ممنون شما لطف دارید

ولی من هیچ وقت به کسی نمیگم منو لینک کنه ..

شما فرمودید لینک شدم و شما رو لینک کنم منم گفتم چشم ممنون

اما عذر میخوام فراموش شد ...
  • آنرمالی که نیاز به درمان دارد...
  • چرا تایید نشد نظرم...؟؟!!!
    آزادی بیان نیست اینجا؟؟؟
    یا علی
    پاسخ:
    پاسخ: شد...
    آزادی بیانم تا جایی که صلاح بدونم هست..
    یا علی
    سلام
    "خدایا کسب رضایتت رو برام دغدغه و مسئله ی اصلی قرار بده..."
    آمین...خدایا آنی ما را به حال خودمان وامگذار...
    التماس دعا
    یازهرا(س)
    پاسخ:
    پاسخ: علیکم السلام

    محتاجیم

    یا زهرا(س) مددیــــــ
    سلام

    کاش همتی کنیم و شهدای زنده را دریابیم ...
    هم کلاسی ها، هم سنگری ها ، هم گردانی ها ، هم لشکری ها ، هم ... هم نفس های شهیدان والاقدر نیکوسرشتِ همیشه زندۀ ما ؛ هنوز در بین ما نفس می کشند ...
    و جانبازان و بی ادعاها و فراموش شدگانشان چه سخت نفس می کشند........
    دم و بازدمشان و آه گفتن هایشان فریاد حسرت است...
    حسرت از اینکه جاماندند ... از غافلۀ عشق جا ماندند ....

    از امام عزیزشان که به همه هشدار داد : "مراقب باشید این بچه ها زیر پا... له نشن"

    پرن از بغض و تنهایی ..... درد جسمی ، درد روحی ......... گرفتاری های زندگی...

    عید امسال تو خرمشهر بزرگ، کنار مسجد جامع شریف ،مرد بزرگی رو دیدم که 96 مااااه تمام جنگیده بود و مقاومت کرده بود...

    این دلیرمرد روایتگر خرمشهر بود برای شهید آوینی، این را خودش نگفت .
    هفته های اخیر خیلی اتفاقی در کتاب" تکرار یک تنهایی" در لابه لای خاطرات دوستان سید شهیدان اهل قلم خواندم، او تنها مهمان دل آوینی بود آن هم موقعی که آوینی تنها و دل شکسته بود........................................

    بعد آوینی آآآآآآآآآآآآآآنقدر از سوی دوستان به خاطر گفتن واقعیات جنگ مورد بی مهری... قرار گرفت که دیگر وقتی از خاطرات خرمشهر از او می پرسند ،با لبخندی تلخ می گوید :" من بلد نیستم حرف بزنم..."

    او خود موزۀ خرمشهر بود و در چشمانش تنها درد بود و درد و درد .........

    این ها را خودش نگفت ، از دوستان قدیمی اهوازیشان که با ما دوست بودند شنیدیم ، اینکه زندگی چگونه کمراو و خانواده اش را خم کرده که زبان از گفتن آنها قاصر است............

    خوشا به حال آوینی بصیر که تنها به نفرین کردن تاریکی بسنده نکرد و با تمام کارشکنی هااااا شمعی برافروخت و همراه بر انجام تکلیف خود استوار بود.... روحش شاد


    خودسازیتان پربرکت و دغدغه هایتان خدایی باد انشاالله........

    پاسخ:
    پاسخ:
    ممنون از بیان این درد نوشته ها

    جای این نوشته ها و یاد این مرد بزرگ اینجا خالی بود...

    خودسازی شما پر برکت ما که...

    ممنون از حضورت عزیزم

    سلام
    همه مطلب خوندم
    موفق باشید
    پاسخ:
    پاسخ: علیکم سلام
    ممنون

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">